لیلا دوباره قسمت ابن السلام شد
عشق بزرگم آه چه آسان حرام شد
می شد بدانم اینکه خط سرنوشت من
از دفتر کدام شب بسته وام شد
اول دلم فراق تو را سرسری گرفت
گلچین رسید و نوبت با من وزیدنت
دیگر تمام شد گل سرخم، تمام شد
شعر من از قبیله ی خون است؛
خون من،فواره از دلم زد و آمد کلام شد
ما خون تازه در رگ عشقیم و عشق را
شعر من و شکوه تو رمز الدوام شد
این داستان به نام تو اینجا تمام شد*
*حسین منزوی
عشق بزرگم آه چه آسان حرام شد
می شد بدانم اینکه خط سرنوشت من
از دفتر کدام شب بسته وام شد
اول دلم فراق تو را سرسری گرفت
وان زخم کوچک دلم آخر جذام شد
گلچین رسید و نوبت با من وزیدنت
دیگر تمام شد گل سرخم، تمام شد
شعر من از قبیله ی خون است؛
خون من،فواره از دلم زد و آمد کلام شد
ما خون تازه در رگ عشقیم و عشق را
شعر من و شکوه تو رمز الدوام شد
بعد از تو باز عاشقی و باز... آه نه!
این داستان به نام تو اینجا تمام شد*
*حسین منزوی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر